سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ مال از خرد سودمندتر نیست ، و هیچ تنهایى ترسناکتر از خود پسندیدن ، و هیچ خرد چون تدبیر اندیشیدن ، و هیچ بزرگوارى چون پرهیزگارى ، و هیچ همنشین چون خوى نیکو ، و هیچ میراث چون فرهیخته شدن ، و هیچ راهبر چون با عنایت خدا همراه بودن ، و هیچ سوداگرى چون کردار نیک ورزیدن ، و هیچ سود چون ثواب اندوختن ، و هیچ پارسایى چون باز ایستادن هنگام ندانستن احکام ، و هیچ زهد چون نخواستن حرام ، و هیچ دانش چون به تفکر پرداختن ، و هیچ عبادت چون واجبها را ادا ساختن ، و هیچ ایمان چون آزرم و شکیبایى و هیچ حسب چون فروتنى ، و هیچ شرف چون دانایى ، و هیچ عزت چون بردبار بودن ، و هیچ پشتیبان استوارتر از رأى زدن . [نهج البلاغه]

ایران اسلامی،رهبری


    خیس از مرور خاطرههای بهار بود

    ابری که روی صندلی چرخدار بود

    ابری که این پیاده رو اورا مچاله کرد

    روزی پناه خستگی این دیار بود

    ان روزها پا به هر قله میگذاشت

    ان روزها به گرده طوفان سوار بود

    حالا به چشم رهگذران غریبه بود

    حالا چنان کتیبه زیر غبار بود

    بین شلوغی جلوی دکه مکث کرد

    دعوا سرمحاکمه شهردار بود

    انسوی،پشت گاری خود ژست میگرفت

    مرد لبوفروش سیاستمدار بود

    از"جنگ و صلح"نسخه پیچید وگفت:

    اصرار بر ادامه جنگ انتحار بود

    این سو یکی جزوه کنکورمیخرید

    در چشمهایش نفرت از او اشکار بود

    میخواست که فرار کند از پیاده رو

    میخواست وبه صندلی خود دچار بود

    دستی به چرخها زد وسوی غروب رفت

    ابر فشرده درصدد انفجار بود

    خاموش کرد صاعقه های گلوی خویش

    بغضی که روی صندلی چرخدار بود

    سروده:حسن صادقی پناه



ehsaniraji ::: جمعه 87/8/10::: ساعت 5:40 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :3707
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<